مطالب اموزنده


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم از دیدن وبلاگ من لذت برده باشید و ما را از نظرات خوبتون بهرمند کنید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دنیای تاریکم و آدرس zamane.love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 58
بازدید کل : 5386
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

:: کل مطالب : 11
:: کل نظرات : 6

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 11
:: بازدید ماه : 58
:: بازدید سال : 634
:: بازدید کلی : 5386

RSS

Powered By
loxblog.Com

مطالب های خواندنی

مطالب اموزنده
یک شنبه 11 بهمن 1394 ساعت 15:8 | بازدید : 443 | نوشته ‌شده به دست afsoon | ( نظرات )

 

درمکه که رفتم، خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است

 

غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درستهایم به

 

نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود...درمکه دیدم خدا چند سالیست

 

که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند...

 

در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست...

 

دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید...

 

غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود.

 

درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی

 

را طی کنم  تا به خانه خویش برگردم...

 

و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا

 

در کمک به مردم جستجو کنم ...

 

آری شاد کردن دل مردم همانا

 

برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست.

..............................................

 

 

 

 

 

ببخش که صدای گریه هایت را نمیشنویم...

 

گوشمان از قیمت دلار و ماشین و ویلا پر شده...

....................................

تولد انسان روشن شدن کبریتی است

 

و

 

 مرگش خاموشی آن!

 

بنگر در این فاصله چه کردی؟!!

 

گرما بخشیدی...؟!

 

یا

 سوزاندی...؟!

................................

زمانی که جلوی تلفن های عمومی صف می کشیدند

عشق ها با ارزشتر بود

 از این روز ها که

پشت خطی ها صف می کشند......

 

ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺍﺯ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﭼﻴﺰﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﯾﺪ،

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺠﺮﺑﻴﺎﺕ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﺍﺷﺖ.

 

دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد

چه آسان به خاک پس دادیمش

و همسایه اش زیارتش قبول....

دیشب از سفر رسید ،


مکه رفته بود!

اگر  بعد از هر لبخندی هیچ وقت خدا را شکر نمی کنید

حقی نخواهید داشت بعد از هر اشکی از او گله مند باشید ...


بهترین معلم من کسی بود که

با ارزشترین مطلب عمرم را به من آموخت...

دو خط موازی روی تخته کشید و گفت:

این دو هیچگاه به هم نخواهند رسید ، مگر اینکه یکی خود را بشکند...

دوچرخه دیده بودم ...

سه چرخه هم دیدم ...

چهار چرخه هم دیدم ...

اما هیچ وقت نمیدانستم که  یک چرخه هم وجود دارد!!!

به چشمای معصومش دقت کردی؟

 می ترسه همون یه چرخه رو هم ازش بگیرن.

گاهی وقت ها باید دردت بیاید تا بفهمی درد چیست

زندگی به من آموخت هر چیزی قیمتی دارد

پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود!

............





:: برچسب‌ها: مطالب اموزنده زندگی حال ما انسانها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: